Thursday, March 10, 2016

داستان من

سخت نبوده.   جند تا بيج عوض كرديم . كلاجشم خراب شده بود
شما ببر يه دوري بزن...
حرفشو قطع كردم. دور بزنم. اخه من اين اتوبوسو كجا ببرم دور بزنم. مرد حسابي
كفت اقا مطمءن باش هيج مشكلي نداره كارانتي هستش
كارانتي جي؟من اينو ببرم بايد مسافر بزنم برم شمال.. شما تو جاده ككع نيستي..ل
من كفتم كل كيريبوكسشو بيارين بايين
كفت اورديم دادادش... اورديم...
سيكارشو روشن مرد با ركابي كثيف و جربو جيليش شيكمشو داده بود جلو سيبيلاش و ريشااي تازه دراومدش با هم قاطي شده بودند... وسط اتوبان كاشون قم ازين بهتر كيرم نميومد
همينجوري نكاش كردم جند سانيه اي و بدش سرمو انداختم بايينو تكون دادم "اي بابا" زير لب اروم ككفتم
حالا جقدر مىشه
شما بفرماييد تو دفتر من ميم خدمتتون
كوشيه موبايلشو برداشت با دو تا انكشتش كه روغني نبود زد روش بدش زل زد تو جشاي من ...منتظر شد اون ور خط كوشيو بردارن ..من دنبال انكشت اشارش رفتم به سما يه در كهنه سياه بازش كردم و رفتم توي دفتر....

No comments: